نبودي به جات من نشستم با ابرا تو بارون...
نشستم تو دالون تاريك وسرد زمستون...
نبودي ولي من باعطرت پريدم؛با يادت شكفتم...
پراز غصه بودم؛ پراز گريه اما....
*به هيشكي نگفتم*
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
نوشته شده در شنبه 11 آبان 1392برچسب:
,
ساعت
13:41 توسط فری
| Ɔσммɛитƨ